11 و12 ماهگی محمدطاها
سلام عشقم گلم عمرم وجودم تمومه دنیام ...شیرینم اونقدر شیطون و شلوغ شدی که دیگه وقت نمیکنم بیام واست بنویسم....از وقتی داری چهاردست و پا میری پدرمونو دیگه درآوردی عزیز از دست تو همه کشوهارو چسب زدیم ولی بازم وایمیستیو هرچی دم دستت بیاد برمیداری میکوبی زمین ولی اشکالی نداره جونمون رو هم واست فدا میکنیم بازم خداروشکر که بچه سالمی خدا بهمون داده که میتونه اینقدر شلوغ باشه و پدری دربیاره...عزیزم دیگه خودت بدون کمک وایمیستی و چند قدم هم راه میری من و بابا هم کلی ذوق میکنیم دفعه اول کا داشتی چند قدم راه میرفتی یه حس عجیبی داشتم انگار کل دنیا رو بهم داده بودند نمیدونستم بخندم یا گریه کنم خداروشکر که راه رفقنت رو هم دیدیم....
نویسنده :
زهرا نیک یار
21:17