محمدطاهامحمدطاها، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

محمد طاها هادی

22 و 23 ماهگی عمرم

سلام عزیزم عشقم گلم فدات بشه مامانی گلم من چطوری جیگرم آخه مامان قربون اون اداهای شیرینت بشه فدات شم گل مامانی عشقم جیش کردنو بهت تو ماه رمضون یاد دادم بابایی رفت واست دستشویی فرنگی کوچیک گرفت دو تا هم شورت آموزشی گرفتیم که تو این مدت تو خونه جیش نکنیولی دو هفته خیلی اذیت کردی تا یاد بگیری میبردمت دستشویی جیش کنی نمیکردی وقتی میوردم خونه تو شورت آموزشیت جیش میکردی و منم چه ناراحتی میکشیدم خلاصه با سرچ کردن تو نت و خوندن بعضی مقاله ها همه ی راه ها روامتحان کردم از جایزه دادن گرفته تا بازی تو دستشویی جایزه کارساز نبود ساعت گرفتم از یک ساعت به ساعت بردم دستشویی این کارساز بود خداروشکر ولی مینشستم دم در و باهات بازی میکردم نیم ساعت ط...
31 مرداد 1396

19 و20 ماهگی محمدم😍😍😍😍

سلام عزیزم عشقم نفسم اومدم باز برات بنویسم گلم عشقم بالاخره تونستم کارهای عیدو به پایان برسونم و تو هم تو همه خونه تکونی داشتی با دستای کوچیکت به مامان کمک میکرد قربون اون دل مهربونت برم یه دستمالو یه شیشه پاک کن برداشتی و به همه جا الکی از اسپری میزدیو دستمال میکشیدی🤣 بالاخره خونه تکونی رو با بابا و گل پسرم تموم کردیم روز عید رسید و سال 96 در 30 اسفند ساعت 13و58 دقیقه و 40 ثانیه تحویل شد و ما مثل همیشع موقع تحویل سال سه تایی با هم خونه خودمون بودیم بعد تحویل سال لباسای گل پسرم رو پوشوندیم و رفتیم عیددیدنی اول خونه آبا آخ که چقدر گل پسر من خوشگلو خوش تیپ شده بود بعدش مثل روال همیشه رفتیم خونه مامان جون و آقاجون اینا بعدش ه...
19 ارديبهشت 1396

17 و 18 ماهگی نفسم

سلام جیگر مامان عشق مامان نفس مامان عمر مامانی اونقدر میخوامت که دیگه حتی یه لحظه نفس کشیدن بدون تو واسم مساویه با مرگه خدارو روزی هزار مرتبه شکر میکنم به خاطر دادان غنچه خشگلی مثل شما به ما عزیزم فدای خنده هات بشم من الهی فدای اون راه رفتنات بره مامانی گل مامانی دیگه داره میدویه... قربونت بشم عزیزم.....گل پسر من 17 ماهگیت مبارک باشه عزیزم دیگه چون هوا سرد شده لباس های زمستونیه گل پسرم رو درااآوردیم بپوشه که یه وقت قندعسل من سرمانخوره خداروشکر تا حالا سرمانخوردی عزیزم آخه مامانی خیلی مواظب گل پسرم بوده تو روزای زمستون سرد به خاطر عزیزم حتی وقتی حوصله ام سر میرفت هم زیاد به خونه مامان جون اینا هم نمیرفتم که نکنه عزیز من سرمابخوره از ...
19 اسفند 1395

15و16 ماهگی جیگرم

سلام نفسم گلم عزیزمن دیگه داره خودش همه جارو با پاهای کوچیکش کاوش میکنه گل من راه میره خدا .... قربونت برم عزیزم نفسم جیگرم عمرم وجودم .... اون قدر ذوق میکنم از راه رفتنت لذت میبرم که نمیتونم وصفش کنم واسه همین شیطونیاتو با ثبت عکسها فقط میتونم نشون بدم.......   گل پسر شیطون من میره رو مبل از اونجا هم میره رو میز میشینه..... ...
19 دی 1395

13و14 ماهگی نفسم

سلام گلم  . خوبی گل پسرم فدات شم الهی .... عزیزم 13 ماهگیت مصادف شد با ماه محرم و شما اولین بار بود که صدای هیئت و طبل و زنجیر میشنیدی اولش وقتی صداش میومد میترسیدی و گریه میکردی ... واس همین بابا گفت اینطوری نمیشه باید ببریم از نزدیک ببینه که نترسه واسه همین شبا با بابایی میرفتی هیئت و دیگه به قول بابا به ترست غلبه شد  روز مراسم شیرخوارگان باز نبردمت خیلی دلم میخواست ببرمت ولی میگفتن باز طبق معمول بچه ها بیماری اسهالو استفراغ گرفتن منم ترسیدم و تورو نبردم و از تلوزیون مراسم رو همراهی کردم..... روز تاسوعا و هم رفتیم سرمزار فاتحه دادیم برگشتیم روز تاسوعا هم که شبیه خوانی بود تو خوابیده بودی بابا یکم پیشت موند من رفتم یکم تماشا کر...
19 مهر 1395

تولد یکسالگی محمدطاها

      در باغ جهان ، دلم گلی می جوید امروز گل سپیده ات می روید امروز دلم دل ای دل ای میخواند چون میلاد تو را خدا مبارک گوید . . . تولدت مبارک   تولد تولد تولدت مبارک                         مبارک مبارک تولدت مبارک   سلام عشقم گلم نفسم وجودم تولدت مبارک باشه عزیزم.... انشاالله 100ساله شی گلم .... عزیز من دیگه دوران نوزادی رو پشت سر گذاشتو پا گذاشت تو دوران کودکی ... شیرین من دیگه یواش یواش میخواد راه بره آخه قربونت اون راه رفتنات  برم من عزیزم... گفته بودم...
23 شهريور 1395

عکس های آتلیه یکسالگی گل پسرم

سلام عشقم نفسم گل پسرم ماه شب های تاریکم شیرینی روز های تلخم بدون تو حتی یک لحظه دیگه نمیتونم نفس بکشم شدی تمومه زندگیمون گل پسرکم....عزیزم بلاخره با بابایی وقت کردیمو رفتیم آتلیه ازت عکس گرفتیم....چقدر هم عکسات خشگل شده گلم ....دست عموعکاس هم دردنکنه جو رو طوری محیا کرد که تو خیلی راحت بودی به خاطر همین در همه ژست ها تونستیم ازت عکس بگیریم ...در ضمن چون عمو عکاس آشنای بابایی بود من فایل عکس ها رو هم ازش درخواست کردم بهمون داد دستش ندرده و اینم عکس های گل پسرم.....               ...
19 شهريور 1395

11 و12 ماهگی محمدطاها

    سلام عشقم گلم عمرم وجودم تمومه دنیام ...شیرینم اونقدر شیطون و شلوغ شدی که دیگه وقت نمیکنم بیام واست بنویسم....از وقتی داری چهاردست و پا میری پدرمونو دیگه درآوردی عزیز از دست تو همه کشوهارو چسب زدیم ولی بازم وایمیستیو هرچی دم دستت بیاد برمیداری میکوبی زمین ولی اشکالی نداره جونمون رو هم واست فدا میکنیم بازم خداروشکر که بچه سالمی خدا بهمون داده که میتونه اینقدر شلوغ باشه و پدری دربیاره...عزیزم دیگه خودت بدون کمک وایمیستی و چند قدم هم راه میری من و بابا هم کلی ذوق میکنیم دفعه اول کا داشتی چند قدم راه میرفتی یه حس عجیبی داشتم انگار کل دنیا رو بهم داده بودند نمیدونستم بخندم یا گریه کنم خداروشکر که راه رفقنت رو هم دیدیم....
12 شهريور 1395

ده ماهگی محمدطاها

سلام عشقم جونم عمرم فدات بشم عزیزم اونقدر دوست دارم که نمیتونم وصفش کنم فقط اندازه اشو خدا میدونه تو چرا اینقدر شیرینی ماهی عزیزی قربونت برم ازت ممنونم که با اومدنت  زندگی مارو شیرین و زیبا کردی حاضرم جونمو بدم ولی ناراحتی تورو نبینم ... گل پسر من شازده ی من ده ماهه شده واسه خودش آقایی شده ماشاالله ولی شلوغتر هم شده پسرک من اونقدر که مامان بعضی وقتا اشکش درمیاد ... خوابت کمتر شده روزی دوبار میخوابی و من اون وقته که میتونم به کارام برسم اونم چه خوابی اگه زیاد بخوابی میشه 30 دقیقه...به هر حال من ازت راضیم پیش خیلی از بچه ها تو پسر آرومی بودی واسم ازت ممنونم... تو این ماه یه دندون دیگه هم از فک بالا  در آوردی و حالا خرگوشک م...
22 تير 1395